پاتوق عاشقان لینک های ویژه آمار وبلاگ
چهارشنبه 91 شهریور 15 :: 6:50 عصر :: نویسنده : میشا
روزگاری در شهری دور پادشاهی بود که برای تفریحش ادمارو دو به دو روی ترازویی قرار می داد و سبک تری را قربانی می کرد وقتی که نام منو یارمو صدا زد من به خاطر یارم ده شبانه روز هیچی نخوردم قافل از ان که یارم در ان روز در مقابل من به پایش وزنه بسته بود. موضوع مطلب : |
||